پاسدار نقدی : لباس
شخصي
ها مردم هستند
مصاجبه پاسدار
نقدی با روزنامه حکومتی
قدس
*آيا
به
نظرجنابعالي؛
خط کشي بين
نيروهاي بسيج
با ساير
نيروهايي که
به لباس شخصي
معروفند وجود دارد
يا خير؟ به
هرحال چه
بخواهيم و چه نخواهيم
در حوادث بعد
ازانتخابات؛
برخي ها به
اسم بسيج و به
گفته رئيس وقت
بسيج با شکل و
شمايل بسيجي
وارد حوادث
انتخابات
شدند و اين
موضوع هم در
گزارشي که
مجلس شوراي
اسلامي تهيه کرده
است موجود است.
لذا فکر نمي
کنيد اکنون
وقت آن رسيده
که بسيج
در اين خصوص
اطلاع رساني
شفافي انجام دهد؟
**ببينيد
لباس شخصي
چه کسي است؟
من معتقدم
لباس شخصي
مردمند. مردم
هم واکنششان
ازيک واکنش سازمانيافته
اي که مثلاً
بسيج به کمک
نيروي انتظامي
مي آيد، نسبت به
مسائل خيلي شديدتر
است. فکر مي
کنيد جرقه
انقلاب
اسلامي سال 57
چگونه زده شد؟
اين جرقه در
سال 56 توسط
مردم نسبت به
يک مقاله
توهين آميزي
که عليه ولايت
نوشته شده بود
زده
شد.
لذا مردم
برنمي تابند
که به مقدسات
و ارزشهايشان
توهين شود. الان
هم که مي
بينيد مردم مي
ايستند و گاهي
اوقات نگاه مي
کنند احساسشان
اين است که
بسيج و نيروي
انتظامي
درصحنه است و
اگر اين
نيروها کنار
بکشند همان
مردمي که لباس
شخصي نام دارند،
با حضور هزار
برابر نسبت به
بسيج، واکنش
غيرکنترلي
نسبت به موضوع
خواهند داشت
و بدانيد در
اين واکنش
مردمي، کسي
زنده نخواهد
ماند.
درحقيقت
حضور بسيج
جلوي اين
فاجعه را
گرفته است. حضورسازمان
يافته و کنترل
شده بسيج اين
قضيه را مهار
کرده است. الان
يکي از پرونده
هايي که موجود
است اين است
که يک سر
کارگري وقتي مي
بيند عده اي
شعارهاي
زننده اي عليه
انقلاب و
ارزشهاي انقلاب
اسلامي سرمي
دهند طاقت
نمي آورد و با
بقيه
کارگرهايي که
زير نظر او
بودند با اين
افراد درگير
مي
شود.
مردم
واقعاً نسبت
به توهين به
مسائل ارزشي
خود واکنش
سختي نشان مي دهند.
به عبارتي
بنده معتقدم
آنهايي که
ازعملکرد بسيج
انتقاد مي
کنند، بايد
شبانه روز
به جان
بسيجيان دعا
کنند، زيرا
بسيجيان به
بخشهاي ديگر
اجتماع آرامش
مي دهند تا مردم
واکنشهاي
سختي نشان
ندهند، چون
واکنش مردم
واقعاً جدي است.
*پس
اينها
مردمند؟
**بله؛
لباس شخصي
يعني چي؟ لباس
شخصي يعني همه
مردم، يعني
مردمي که در
خيابانها
حضور دارند و
ممکن است احساساتي
نسبت به حرفي
که از سوي
برخي ها بيان
مي شود بروز
دهند، لذا
منتقدين يا بايد
حضور سازمان
يافته بسيج را
تمجيد کنند که
به نيروي
انتظامي کمک
مي کند يا اگر حضور
سازمان يافته
بسيج را تقبيح
مي کنند و معتقدند
بسيج نبايد به
کمک نيروي انتظامي
براي حفظ نظام
بيايد که
اصلاً اين
گفته قابل
قبول نيست،
بايد شاهد
واکنش هاي
تند مردم عليه
افرادي که به
ارزشهاي آنان توهين
مي کنند باشد.
بنابراين کساني
که بحث هاي
انتقادي- سياسي
نسبت به
عملکردي
دارند، بايد
آداب اين فعاليتها
را
هم بلد
باشند. اگرکساني
به يک موضوعي
انتقاد
دارند، نبايد
اصل نظام را
زير سؤال ببرند،
به عنوان مثال
ممکن است برخي
ها مخالف آقاي
رئيس
جمهورباشند،
ولي اين دليل نمي
شود که عليه
تمام نظام
شعار دهند،
عليه ارزشها
شعاردهند،
شما چه کار به
غزه
داريد؟ چه
کار به فلسطين
داريد؟ چه کار
به قانون
اساسي داريد؟
چه کار به ارزشهاي ديني
داريد؟ چرا
درايام ماه
رمضان جلوي
مردم روزه
خواري مي
کنيد؟ درحالي
که بايد بدانند
مردم احساسات
وعواطف جدي
نسبت به اين موارد
دارند.
به نظر من گروههايي
که مي خواهند
انتقاد سياسي
بکنند، هولند
و براي اينکه
تعدادشان را
زياد نشان
دهند، راضي مي
شوند اراذل و
اوباش،
چاقوکشها،
ضدانقلابها،
سلطنت طلبها و منافقين
را هم وارد صف
خودشان بکنند
تا تعدادشان
بيشترديده
شود، درحالي
که اين کار اشتباه
است لذا اين
جا ديگر جايي
براي درنگ بسيجيان
باقي نمي ماند.
اگر يک گروه
سياسي مي
خواهد فعاليت
انتقادي
داشته باشد،
بايد فعاليتهاي
انتقادي اش
سالم باشد،
شعارها کنترل
شده باشد،
شعارها در حيطه
همان انتقاد
باشد. شما به
رژيم انگلستان
نگاه کنيد. رژيم
انگلستان در
قرن بيست و
يکم يک رژيم
سلطنتي است و
در اين قرن
چنين رژيمي
مضحک است،
زيرا دراين
رژيم مردم
مجبورند به
دليل اينکه
فلان خانمي، فرزند
فلان پدر و
مادر است به
او احترام
بگذارند. اين
موضوع واقعاً
خنده
دارنيست؟ نخست
وزير
انگلستان
وقتي به ديدار
اين خانم مي
رود بايد عقب
عقب ازآنجا
خارج شود.
تصورش را
بکنيد که
ميليونها
پوند در سال
از ماليات
مردم هزينه
نگهداري اين
ملکه است، اين
آزادي است؟
اما در همان
کشور اگردر
طول سال چندين
تظاهرات انتقادي
نسبت به بليت
هواپيما،
حقوق و بيمه و يا
مسائل
ديگرشود، آيا
شعاري عليه نظام
مضحک خودشان
سرخواهند
داد؟ اصلاً
اجازه چنين
کاري را
دارند؟
مسلماً
ندارند، چون
همه آنها را
مي کشند و قتل
عام مي کنند.
اما ما در
کشور خودمان
نظامي داريم
که الگوست. درتمام
جهان شما
نظامي را مثل
ايران نام
ببريد که
اعلام کند شرط رهبري،
دانشمندي است.
کجاي دنيا اين
گونه است؟
درايتاليا
الان يک قاچاقچي
رئيس جمهورشان
است؛
درفرانسه يک
فرد فاسد،
رئيس جمهوراست
که به دليل
فسادش، همسر
قبلي اش از
او طلاق گرفته
است.
در آمريکا
يک آدم شعبده
باز رقاص رئيس
جمهوراست،
حال
اين
کشورها
مصونيت داشته
باشند که هيچ
فردي عليه
آنها شعار
ندهد اما ما
در کشورمان که يک
نظام زيبا و
مقدسي است، هر
کسي مشکلي با فرد
ديگري داشت يا
انتقادي به روزنامه
اي دارد، بايد
به اصل نظام
توهين کند و
کسي هم چيزي
نگويد؟ اين موارد
براي ما
قابل قبول
نيست. اگر
گروههاي
سياسي که
منتقد هستند
زياده خواه
نباشند و تن
به
حضور ضد
انقلاب،
منافق، سلطنت
طلب، لات و
چاقوکشي که
مسجد و اتوبوس
آتش مي زند ندهند،
فضاي سالمي
ايجاد خواهد
شد که حوادثي هم
را در پي
نخواهد داشت.